علی و امیدعلی و امید، تا این لحظه: 14 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره

علی و امید کوچولوهای88

منتظر اتفاق خوب

خداااا جووون..

سلااام ای خدااااااااااااااااااا خسته شدم دیگه ...هر روز یه خرابکاری .. هر روز یه جور بهونه .. احساس میکنم واقعا دارم کم میارم ..من الان یه ساعت نشستم خونمون دیدن داره ...همه جاااااااااااا رو ریختن به هم  دیگه انقدر حرص خوردم هااااااااااا حوصله حرص خوردنم ندارمممم.... رفتن در جاکفشی رو باز کردنن واکس و برداشته فکر کرده کرمه .. همه رو مالیدن به صورتشوووون اخه چی بگممم.. هرچی نگم بهتره .. دلم خیلی پر بود گفتم دو کلمه اینجا بگم .. ولی خوب اخرشم خودم به خودم میگم مفتی نیست که خدا گفته بهشت زیر پای مادرانه خدا ایشالا خودش صبرشم بهمون بده .. یعنی داده هااااا بیشترش و بده .. امین اره خلاصه که خیلییی شیطون شدید و جیغ جیغو.. یه...
28 مهر 1390

این روزهای پسرای ماا

سلام و صد سلام به گلهای ناز خودم .. خوبین گوگولیای من؟ خوب بگم از این روزاتون که هم حال خودتون و بدوند و هم حال این روزای منو... دو هفته ی پیش بود که پنج شنبه رفتیم طالقان خونه ی خاله خدیجه بابایی .. بازم از شب قبلش بهشون زحمت دادیم و مزاحمشون شدیم .. به خاطر شماها مجبور شدیم که شب بریم و نخوایم صبح زود شمارو از خواب بیدار کنیم که بد خواب بشین .. که البته به نظر من خیلی فرقی نکرد چون اونجاام از ساعت هشت صبح بیدار شدین .. پنج شنبه شب دیگه حدودای ساعت ده و نیم بود که رسیدیم اونجا و لباس گرم تنتون کردم و رفتیم توی حیاط .. اتیش روشن کردن و یه چایی خیلی خوشمزه هم روی اتیش درست کردن که جای همه ی دوستان خالی بود. توی اون سرما ،گرمای اتیش خیلی...
20 مهر 1390

بعد از مدتها ...

سلام سلام صد تا سلام به جیگرای خودم .خوبین عسلیاااا؟؟؟اخ که دلم برای نوشتن تو وبتون یه ذره شده بود یه سلام مخصوص هم به اونایی که منتظرمون بودن و ما واقعا شرمندشون شدیم   به دلیل گرفتاری زیاد و بی حوصلگی و تنبلی من یکم خاطرات نیم وجبی ها دیر به روز شد .بازم میگیم شرمنده گل روی شما شدیم خوب بگیم از چند وقتی که نبودیم که چی گذشت به ما و این وروجکااا.. اول از همه سفرمون به شمال بود یه سفر مجدد که راستشبه من خیلی خوش نگذشت ولی علی و امید حسابی شیطونی کردن و کیف کردن هنوزم که هنوزه سیاهن بسکه توی حیاط بودن یه دقیقه تو خونه بند نمیشدن ..ایندفعه رفته بودیم زیبا کنار جایی که من عاشقشم ولی نمیدونم چرا به دلم نشست این مسافرته خیلی بی حوصل...
1 مهر 1390
1